نوشته شده توسط : حامد سیفی


به گزارش خبرگزاري فارس، "اريك والبرگ " (Eric Walberg)، تحليلگر سايت خبري "ربل " (The rebel) به تحليل پشت پرده سياست خارجي ايالات متحده آمريكا در قبال ايران پرداخت.
وي ابتدا با طرح اين سوال كه رويكردهاي سياست خارجي آمريكا از چه عواملي مي‏توانند نشات بگيرند، با بيان اين كه اقتصاد داخلي آمريكا علي‏القاعده بايد عنصر اصلي پشت پرده سياست خارجي اين كشور باشد، افزود: علاوه بر اين، سياست خارجي آمريكا مي‏تواند تحت تاثير عواملي نظير لابي اسراييل و امنيت منابع انرژي نيز باشد. بنابراين، هر سه اين عوامل، بسته به شرايط مختلف با درجات مختلفي از اهميت، سياست خارجي ايالات متحده آمريكا را تحت تاثير خود قرار مي‏دهند.

* حيات صنعتي آمريكا در دشمن‌تراشي است

به نظر اين تحليلگر، روسيه همواره به عنوان يك "لولوي ترسناك " در سياست خارجه آمريكا نقش ايفا كرده است. مبارزه با كمونيسم سال‌ها به عنوان مشوق "سياست نظامي-صنعتي " آمريكا در داخل اين كشور بوده است. با فروپاشي كمونيسم نيز نبايد اين دشمن از بين مي‏رفت، چرا كه در آن صورت سياست نظامي - صنعتي با خلل مواجه مي‏شد، بنابراين براي جلوگيري از اين امر، اختلاف با روسيه بر سر گسترش ناتو به مرزهاي اين كشور ادامه يافت، هرچند كه روسيه در "محور شرارت " قرار نگرفت.
والبرگ با بيان اين كه سياست خام و نپخته "بوش - چني " سه كشور كره شمالي، عراق و ايران را به عنوان كشورهاي خطرناك لقب داد، افزود: با تجاوز آمريكا به عراق، يكي از اين سه كشور از فهرست حذف شد و كره شمالي به عنوان يك "مشوق دوست‏داشتني " براي سياست نظامي - صنعتي باقي ماند تا برنامه‏هاي تسليحاتي آمريكا با ايجاد توهم خطر هسته‏اي كره شمالي، به كار خود ادامه دهند.
به نظر وي، با بركناري صدام حسين از حكومت عراق و با صرف‌نظر از كره شمالي كه تكليف آن روشن است، مساله بحث‏برانگيز آمريكا، مساله ايران است. البته بوش توانست ونزوئلا را نيز به اين جمع بيفزايد. هر دوي اين كشورها (ايران و ونزوئلا) مي‏توانند خطري بزرگ براي قدرت امپرياليستي آمريكا تلقي شوند. هر دوي اين كشورها از رهبراني كاريزماتيك بهره مي‏برند كه در مقابل امپرياليسم آمريكا و اسراييل سكوت نمي‏كنند و هر دو كشور منابع نفتي سرشاري در اختيار دارند.
تحليلگر سايت تربل با بيان اين كه چاوز به الگويي براي كشورهايي چون بوليوي، اكوادور و پاراگوئه تبديل شد تا رهبراني سوسياليست براي خود انتخاب كنند و به كوبا نيز جان تازه‏اي بخشيد، خاطرنشان كرد: احمدي‏نژاد نيز به حمايت تمام‏عيار از مقاومت فلسطين پرداخت و مشروعيت اسراييل را زير سوال برد. بر اين اساس، به عقيده نگارنده، ايران و ونزوئلا در كنار كره شمالي مي‏توانند بهانه‏هاي خوبي براي ادامه سياست نظامي - صنعتي ايالات متحده (MIC) باشند.
اريك والبرگ ادامه داد: نكته دقيقاً همين است. وقتي امپرياليسم با چنين دشمناني رسماً مواجه مي‏شود، اقتصاد مبتني بر امور نظامي نيز بر پايه همين دشمني‏ها پيشرفت مي‏نمايد و اصولاً بدون چنين دشمناني نمي‏تواند ادامه حيات دهد. اين همان نكته غامض و پيچيده‏اي است كه بايد در خصوص سياست خارجي ايالات متحده بدان توجه نمود.
اين تحليلگر غربي در خصوص ونزوئلا به اين واقعيت اشاره مي‏كند كه چاوز با دردست گرفتن قدرت در اين كشور ابتدا صنعت نفت آن را ملي اعلام كرد و سپس اقتصاد ونزوئلا را به سمت جاده سوسياليسم راهنمايي نمود، به محرومان يارانه پرداخت و نفت ارزان در اختيار آمريكاي فقير قرار داد. به نظر مي‏رسد او گام بعدي را در خصوص گاز خواهد برداشت و به اين ترتيب براي خود هيمنه‏اي ايجاد نمود كه تلاش‌ها براي انقلاب رنگي در ونزوئلا را ناكام گذاشت.

* تظاهرات در ايران مبتني بر الگوهاي انقلاب‌هاي رنگين بود

والبرگ در ادامه با بيان اين كه با روي كار آمدن آقاي احمدي‏نژاد در سال 2005 ميلادي، وي كنترل وزارتخانه‏هاي مهمي نظير وزارت نفت و شركت ملي نفت ايران را كه تحت نفوذ تيم طرفدار سرمايه‏داري رفسنجاني/موسوي قرار داشت، بدست گرفت، اظهار داشت: او در سال 2007 توانست شخص مورد نظر خود، غلامحسين نوذري، را به وزارت نفت برساند. او از پول نفت براي استحكام بخشيدن به موضع خود در ميان طبقات محروم جامعه استفاده نمود و اين همان چيزي بود كه روساي قبلي دولت در ايران بدان توجه ننموده بودند.
اين تحليلگر آمريكايي با بيان اين كه در دهه 1980 ميلادي، درحالي كه رفسنجاني در سمت رياست مجلس و مهندس موسوي در سمت نخست‌وزيري بود، بسياري از ايرانيان جوان نظير احمدي‌نژاد در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مشغول جنگ با عراق بودند كه برخي نيز جان خود را ايثار كردند، افزود: رفسنجاني پس از جنگ به رياست جمهوري ايران رسيد و دست به برنامه گسترده خصوصي‌سازي زد و پاي پيمانكاران خصوصي را به صنعت نفت ايران باز نمود. اين سياست در دوره سيد محمد خاتمي رييس جمهور اصلاح طلب ايران نيز ادامه يافت.
وي ادامه داد: تلاش احمدي‏نژاد براي مبارزه با مافياي نفتي، سپاه پاسداران را به عنوان نيرويي در تقابل با تيم كارگزاران، فرزندان رفسنجاني و اصلاح‏طلبان به صحنه آورد. در طول مبارزات انتخاباتي سال 2009 رياست جمهوري، احمدي‏نژاد به مخالفين خود به عنوان رهبران اشرافيت‌طلبي حمله برد كه تصميم گرفته‌اند به قدرت بازگردند.
به نوشته والبرگ، غوغاي انتخاباتي ماه گذشته، آخرين رويارويي روشن اين اشرافيت با احمدي‌نژاد به عنوان يك اصولگراي مردمي بود كه در غرب، از او به عنوان يك تندرو ياد مي‏شود. برخي پيروزي احمدي‏نژاد را يك كودتاي انجام پذيرفته مي‏نامند، اما تظاهرات انجام شده در روزهاي اخير در تهران بيشتر به تظاهراتي كه در سال 2002 تا 2003 در كاراكاس انجام شد و آمريكا به سختي از آن حمايت مي‏كرد، شباهت دارد. اين تظاهرات در اعتراض به رييس‌جمهور مردمي ونزوئلا انجام شد كه قصد داشت پول نفت را به مردم عادي اختصاص دهد.
تحليلگر سايت تربل يادآور شد: چاوز جان خود را در اين فرآيند به خطر انداخت اما برنامه‏ريزي دقيق او مانع از آن شد كه توطئه‏گران به اهداف خود دست يابند و توانست برنامه‏هاي خود را اجرا نمايد.
وي ادامه داد: با اينكه احمدي‏نژاد نيز مي‏تواند به همين روش عمل نمايد، اما اينكه تا چه اندازه سپاه پاسداران وسيله‏اي براي گسترش رفاه اجتماعي خواهد بود، مساله‏اي است كه از اين پس روشن خواهد شد.
والبرگ با بيان اين كه رسانه‏هاي غربي بدون هيچ مدرك روشني، انتخابات ايران را يك تقلب مي‏خوانند، يادآور شد: در انتخابات متعددي در ونزوئلا نيز همين وقايع رخ داد و چاوز و همفكرانش در آن‌ها به پيروزي دست يافتند اما مورد انواع حملات آمريكا حتي كودتاي نظامي نيز قرار گرفتند. در ايران، علي‏رغم سكوت مطبوعات غربي در اين خصوص، ايالات متحده مبالغ هنگفتي را هزينه معاندين تبعيد شده از ايران نموده و اقدام به نفوذ در جامعه ايران در راستاي براندازي احمدي‏نژاد كرده است، همان كاري كه در خصوص چاوز نيز صورت پذيرفت.
والبرگ از سياست براندازي نرم ايالات متحده در كشورهاي مخالف خود، به عنوان سياستي براي براندازي كشورهاي آمريكاي لاتين و همچنين حكومت ايران نام برده است. به گفته وي، آيت‏الله خامنه‏اي رهبر ايران هفته پيش تاكيد نمود كه ايران براندازي را نخواهد پذيرفت.
وي با بيان اينكه بي‌ترديد احمدي‌نژاد، چاوز و پوتين، نخست‌وزير روسيه، به جهت مشتركاتي كه دارند دوستان خوبي براي يكديگر خواهند بود، ادامه داد: همانطور كه در انتخابات متعدد عادلانه برگزار شده در آمريكاي لاتين، چپ‏گرايان سوسياليست پيروز شده‏اند، نبايد از پيروزي احمدي‏نژاد در اين انتخابات نيز تعجب نمود.

* تلاش احمدي‌نژاد براي راه‌اندازي بورس نفت آمريكا را عصباني كرده

همچنين به عقيده وي، علي‏رغم مخالفت‌هاي آمريكا، بايد روابط گسترده‏اي بين ايران و كشورهاي آمريكاي لاتين پيش‏بيني نمود. ايران به توسعه صنعت نفت و گاز در بوليوي كمك مي‏كند، در اكوادور دفتر تجاري گشوده و توافقنامه‏هايي با نيكاراگوئه، كوبا، پاراگوئه، برزيل و ونزوئلا امضا نموده است.
والبرگ با بيان اين كه شايد آنچه بيشتر از همه ايالات متحده را ناراحت مي‏كند، تلاش مستمر احمدي‌نژاد براي راه‏اندازي بورس نفت در منطقه آزاد اقتصادي كيش است، تصريح كرد: اين امر تجارت نفت را به خاورميانه جذب مي‏نمايد و باعث از سكه افتادن دلار خواهد شد. ايران 50 درصد معاملات نفتي را با يورو انجام مي‏دهد و اين امر شديداً خشم آمريكا را برانگيخته است. لازم به يادآوري است كه صدام حسين مدت زمان كوتاهي پس از جايگزيني يورو به جاي دلار به دار مجازات آويخته شد!
والبرگ با بيان اين كه اسلام و تقابل ايران با اسراييل، مهمترين تفاوت‌هاي بين ايران و ونزوئلا هستند، خاطرنشان كرد: نفوذ عميق لابي اسراييل در ايالات متحده، راه‏اندازي يك انقلاب در ايران را به عنوان يكي از مهمترين برنامه‏هاي كاري اوباما در دستور كار وي قرار خواهد داد.
تفاوت ديگر اين است كه آمريكا در برانگيختن همسايگان ونزوئلا عليه اين كشور ناموفق بوده است، لكن در خصوص ايران اين پروژه موفقيت‌هايي داشته است.
اين تحليلگر غربي با تاكيد بر بيهوده بودن تلاش آمريكا و هم‌پيمانانش براي ايجاد انقلاب رنگي در ايران و ونزوئلا، تصريح كرده است: "اكنون زمان انقلاب رنگي در خود آمريكاست ".

منبع: خبرگزاری: فارس



:: موضوعات مرتبط: تظاهرات تهران مبتني بر الگوهاي انقلاب‌هاي رنگي بود , ,
:: بازدید از این مطلب : 278
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد